گل های شمعدانی همه شکل تو هستند رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند
تا طاق ابروی بت من تا به تا شد دردی کشان پیمانه هاشان را شکستند
یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوای تر
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن یک امشبی با من بمان با من سحر کن
بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را کج کن کلاه دستی بزن مطرب خبر کن
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن یک امشبی با من بمان با من سحر کن
بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را کج کن کلاه دستی بزن مطرب خبر کن
تو میر عشقی تو میر عشقی عاشقان بسیار داری پیغمبری با جان عاشق با جان عاشق کار داری
یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوای تر
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن یک امشبی با من بمان با من سحر کن
بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را کج کن کلاه دستی بزن مطرب خبر کن
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن یک امشبی با من بمان با من سحر کن
بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را کج کن کلاه دستی بزن مطرب خبر کن
:: بازدید از این مطلب : 137
|
امتیاز مطلب : 150
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38